وكيل ملكي در دعاوي حقوقي و كيفري

وكيل پايه يك دادگستري ملكي مربوط به اموال غير منقول تخصص دارد. حرفه وكالت مستلزم دانش، تجربه و تخصص است علي الخصوص در پرونده ها و موضوعات ملكي كه گاهي پيچيدگي هايي وجود دارد كه تنها وكيل ملكي با تجربه مي تواند كمك كند. وكيل ملكي به تمامي قوانين و آيين نامه هاي ثبت، اشراف داشته و بنا به تجربه اي كه دارد تمامي جوانب پرونده را سنجيده و پس از آن اقدام به دفاع از موكل مي نمايد.

بهترين وكيل ملكي مي‌داند مبناي ارزش معاملاتي املاك چيست و كجا ماده 100 قانون شهرداري و يا تبصره هاي آن كابرد دارد و كجا ماده 64 قانون ماليات هاي مستقيم؛ لذا زمان مناسبي را براي ابراز ادله هاي خود و اظهارات خود در نظر مي­گيرد تا حق موكلش به علت استفاده نابجا ضايع نگردد. چگونگي و نحوه طرح دعوا از اهميت بالايي برخوردار است و در روند دادرسي در تعيين محدوده حقوق اصحاب دعوي اثر اساسي دارد، بنابراين براي اينكه دعوا در روند و مراحلش دچار مشكل ناخواسته ناشي از بي تجربگي نباشد، ضروري است كه موضوعات و دعاوي ملكي، را فردي بررسي، برنامه ريزي و رسيدگي نمايد كه در اين دعاوي متخصص و با تجربه باشد. براي مثال وقتي شخصي ملك ديگري را تصرف مي كند اين وكيل ملكي متخصص است كه بايد تشخيص دهد كه دعواي حقوقي تصرف عدواني را مطرح كند يا كيفري

وكيل ملكي تهران
دعاوي ملكي عنواني براي مجموعه اي از دعاوي است كه به نوعي به موضوع ارتباط بين اموال غير منقول و انسان مربوط مي شوند. اموال غير منقول به اموالي گفته مي شوند كه امكان جابجايي و نقل مكان ندارند از جمله زمين، خانه و …

مواردي كه وكيل ملكي در آن تجربه دارد:
راي دادگاه هاي بدوي و تجديدنظر
راي اصراري
نظريه هاي مشورتي
راي وحدت رويه
نمونه دادخواست و معرفي دعوي
نشست هاي قضايي
راي شعب ديوان عالي كشور
علاوه بر تمام موارد گفته شده در پرونده هاي ملكي در ابتدا يك وكيل ملكي مي بايست در خصوص تنظيم قرارداد و قوانين مربوط به آن تسلط كافي داشته باشد . زيرا رابطه نزديك اين دو و نيازي كه وكيل ملكي به خواندن تخصصي قرارداد دارد، غير قابل انكار است.

بعضي از اموري كه بهتر است صرفا توسط وكيل امور ملك به آن رسيدگي شود، شامل:

الزام به تنظيم سند رسمي، تقسيم ملك مشاع | وكيل مجرب املاك مشاعي، خلع يد، رفع مزاحمت از ملك، تصرف عدواني (توسط وكيل تصرف عدواني) ،افراز ملك، مطالبه اجرت المثل ايام تصرف، تخليه املاك استيجاري مشمول قانون ۵۶ و ۷۶، تائيد فسخ معامله، مطالبه وجه التزام قراردادي، ابطال قرارداد اجاره، تعديل اجاره بها، الزام به تحويل مبيع، الزام به اخذ پايان كار و ساير دعاوي ملكي

مزاياي بهره‌گيري از وكيل ملكي
آيا مي دانيد سرقفلي غير از حق كسب و پيشه است و ارزش ريالي آنها در يك مغازه واحد يكي نيست و براي واگذاري سرقفلي بايد سند صلح در دفاتر اسناد رسمي تنظيم گردد..! 
آيا مي دانيد وفق مقررات قانوني نقل وانتقل سرقفلي ملك از طريق تنظيم سند صلح در دفاتر اسناد رسمي امكان پذير است و در اين صورت خريدار جديد (سرقفلي)،  قائم مقام مستاجر قبلي مي شود و ملزم است اجاره بها، به مالك ملك بپردازد ..؟
آيا ميدانيد در اجاره نامه هاي قديمي كه در آن سرقفلي به مستاجر منتقل نشده باشد و حسب مورد ايجاد حق كسب وپيشه براي مستاجر مي شود، كه علي الاصول بدون موافقت مالك قابل نقل و انتقال نيست ..!
آيا ميدانيد حق زارعانه منحصر به هر كار كشاورزي است و مفهوم حق زارعانه فقط منحصر به كشت گندم و جو نيست؟ زيرا حق زارعانه ناشي از سعي و تلاش زارع در ملك مورد تصرف است و اين حق اعم از اين كه كشاورز گندم بكارد يا غرس درخت نمايد .
آيا مي دانيد قبل از تقسيم ماترك هر يك از وراث مي تواند دادخواست خلع يد بر عليه ورثه اي كه ملك در تصرف وي است، به دادگاه ارائه دهد و الزام ورثه متصرف را به خلع يد از دادگاه بخواهد زيرا هر ورثه به ماخذ حصه ارثي مالك است و حق طرح و اقامه دعوا بدينگونه را دارد.
آيا مي دانيد هر گاه در وكالتنامه اي اين عبارت تصريح شود ( معامله با خود و اخذ ثمن يا قيمت مورد معامله ) اين عبارت صرفا به اين معنا نيست كه وكيل مي تواند ثمن معامله را به نفع خود تصاحب كند، زيرا در صورتي مي تواند ثمن معامله را به نفع خود تصاحب كند كه در وكالتنامه چنين قيد شود ( اخذ ثمن ولو به نفع خود ).
آيا مي دانيد خواسته خلع يد در دعوايي، مستلزم اين نيست كه قبلا درخواست كننده (ورثه) مي بايستي حصه اش را معين نمايد و به عبارت بهتر تقسيم تركه شده باشد … زيرا با ثابت بودن مالكيت مورث و سهيم بودن(ورثه) دادخواست قابليت استماع را در محاكم را دارد .
آيا ميدانيد اگر در ساختماني شخصي كه در طبقه اول ساكن است در قسمت نورگير( حياط خلوت) حق ندارد آن را مسقف نمايد و اگر چنين استدلال نمايد : چون مسقف كردن قسمت هم كف ملك براي ساكنان طبقات بالا، مزاحمتي ايجاد نمي كند و به اين روند ادامه دهد، در اين صورت بقيه ساكنين مي توانند در رفع آن بكوشند و اين اعتراض از طريق كميسيون مربوطه شهرداري محل ملك رسيدگي مي شود و شهرداري مالك طبقه همكف را ملزم مي نمايد كه وضعيت نورگير اعاده به وضع سابق نمايد .
آيا مي دانيد اگر مالك ملكي ابتدا با سند عادي ملك خود را به ديگري بفروشد وسپس با در دست داشتن اسناد رسمي ملك، از طريق بانك، وام بگيرد و آن ملك را در بانك وثيقه گذارد، در اين صورت از منظر قانوني افعال او موجد پيگيري خريدار بر عليه او به اتهام كلاهبرداري مي شود. زيرا فروشنده، مال ديگري را به گرو گذاشته است.
آيا مي دانيد در بزه انتقال مال غير، صرف علم به مال غير سوء نيت وي مفروض است و نيازي به اثبات آن نيست بلكه اين متهم است كه بايد عدم سوء نيت خود را به اثبات برساند .
و…

در مورد مشاوره حقوقي راي مثبت بيشتر بدانيد.